ما معتقدیم عشق سر خواهد زد ...

ما معتقدیم که عشق سرخواهد زد :: 

:: بر پشت ستم کسی تبر خواهد زد ::


:: سوگند به هر چهار آیه نور ::

:: سوگند به زخمهای سرشار غرور ::


:: آخر شب سرد ما سحر می گردد ::

:: آشوب جهان فتنه سر می گردد ::


:: چشمان زمین ز عشق تر می گردد ::

:: مهدی به میان شیعه بر می گردد ::



:: تفسیر بلند ذوالفقار است این مرد ::

:: انگار بهار در بهار است این مرد ::


:: با تیغ حسین در نیام آمده است ::

:: انگار علی به انتقام آمده است ::


:: ای سید سبز پوش من یا مولا ::

:: ای مرد علم به دوش من یا مولا ::


:: برگرد هنوز بی قرارت هستند ::

:: یک عده عجب در انتظارت هستند  ::


:: آن مرد که بوی سبز باران می داد ::

:: آن پیر که روح بر جماران می داد ::


:: می گفت که عاقبت کسی می آید :: 

:: از نسل علی دادرسی می آید ::


:: اما تو نیامدی بهارانم رفت ::

:: افسوس دگر پیر جمارانم رفت ::


:: طفلان نجیب بیشه ها شیر شدند ::

:: مردان غریب جبهه ها پیر شدند ::


:: یک عده به ذکر توبه تطهیر شدند ::

:: یک عده ز دوریت زمین گیر شدند ::


:: برگرد که بر بهارمان می خندند ::

:: یک عده به انتظارمان می خندند ::


:: دستان سیاهی که به خون آلوده است ::

:: گویند که انتظارتان بیهوده است ::


:: افسوس کسی نیست بیا داد برس ::

:: ای صاحب ذوالفقار به فریاد برس ::


:: امواج دلت آبی دریای غریب ::

:: غربتکده ات کجاست مولای غریب ::


:: غربتکده ای که بوی دریا دارد ::

:: صد خاطره از غربت زهرا دارد ::


:: برگرد علی چشم به راه است هنوز ::

:: اسرار دلش در دل چاه است هنوز ::


:: آن چاه پر از ستاره را پیدا کن ::

:: آن سینه پاره پاره را پیدا کن ::


:: برگرد که بر بهارمان می خندند ::

:: یک عده به انتظارمان می خندند ::

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.